Monday, July 7, 2008


در آغاز تولد ، خداوند ذره ای از وجودش را در نهاد هر انسان به ودیعه می گذارد . هر انسان بسته به استعداد درونی اش از آن بهره می برد . در مسیر زندگی کم کم بازمانده های ودیعه ی خداوندی محو می شود و جای آن را ذره های خداوندی دیگر پر می کند که زائیده ی ذهن آدمی ست ، مطابق با سلایق و منش زندگی اش . انسان همواره به یک تأیید کننده و یا حتی نفی کننده ی رفتارش نیازمند بوده است و بر طبق این خواسته بتی می سازد از ذره ذره ی وجود خویشتن تا پرستشش کند ، تکیه گاهش شود و ستون ایمانش باشد . و بالطبع این خدای خودساخته وهمی دروغ بیش نخواهد بود ، ایده آلی ست که هر انسان از زندگی ِ خودش تصور می کند . ایده آل های دیگر ( خدایگان دیگر ) را به سخره می گیرد و می جنگد تا ایده آل خویش را حاکم کند .

زندگی جنگ بین خدایگان خود ساخته است .... بازنده ی این زندگی کسی ست که هنوز ذره ای از وجود ازلی را در خود به یادگار گذاشته است .